19 خرداد 1394
«دلواپس» نبودن برای جنگلها
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران
نیازی به «دلواپسی» برای سوختن جنگلها نیست. درست خواندید! نیازی به این کار نیست. به همین دلیل هم است که هیچ کس از سوختن جنگلهای زاگرس در استان ایلام یا جنگلهای شمال در منطقه آمل و بابل ابراز نگرانی نمیکند. نه دولت، نه ملت، نه مجلس، نه «دلواپسان» و نه هیچ کس دیگری. درک این که چرا کسی دلواپس جنگلهای ما نیست، خیلی پیچیده به نظر نمیرسد. بر خلاف مذاکرات هستهای که خیلیها نگران آن هستند و آن را بروز هم میدهند، دلواپسی برای سوختن و خاکستر شدن جنگلهایمان، نان و آب سیاسی برای هیچ جریانی نمیشود. نه میتوان از آن برای حمله به دولت استفاده کرد، نه پای آقای هاشمی رفسنجانی و سیاستهای ٢٠ سال پیش ایشان را به میان کشید و نه هیج بهرهبرداری دیگری کرد. برخی جریانهای مدعی زیر پا گذاشتهشدن حقوق مردم در مذاکرات هستهای، به گونهای نسبت به ازمیان رفتن جنگلها واکنش نشان میدهند که گویی این جنگلهای «گینه بیسائو» است که در آتش بیتوجهی و اهمیتندادن ما دارد نابود میشود و روزبهروز از وسعت آن ها کاسته میشود! تکلیف دولت و سازمانها و نهادهای وابسته به آن، کمابیش روشن است. سازمان محیط زیست علیالقاعده میگوید: هر وقت مسئولان، از جمله مجلس محترم، دولت خدمتگزار و سایر نهادهای ذیربط یکصدم اولویت و توجهی را که برای امور دیگر قائل هستند برای حفظ و حراست از محیط زیست، از جمله جنگلهای کشور قائل شوند، شاید بتوان برای جلوگیری از آتشسوزی و تخریب منظم این منابع حیاتی، گام برداشت.
البته یک بعد دیگر قضیه که باعث میشود نه برای دولت و نه برای مخالفان و منتقدان آن، مسئله نابودی جنگلهای کشور اولویت زیادی نداشته باشد، آن است که موضوع فینفسه کاربرد تبلیغاتی ندارد. وقتی آتشسوزی رخ میدهد و بخشهایی از جنگلها نابود میشوند، نان، آب، بنزین و این یا آن کمبود نیست که صدای مردم را درآورد. تلویزیون حداکثر چند ثانیه، خبری از آتشسوزی، آن هم از دور پخش میکند و بعد هم اضافه خواهد کرد که «ستاد حوادث غیرمترقبه استان به همراه نیروهای مردمی در حال مهار آتش هستند.» اگر خواسته باشد خیلی وظیفه و رسالت اطلاعرسانی را ادا کند، میگوید مردم از فرمانداری، مسئولان محیط زیست و اداره جنگلبانی استان گلایه داشتند که چرا بهموقع اقدام به مهار حریق نکردهاند. برعکس عوامل وابسته به دولت، نیروهای مردمی با دست خالی به خاموشکردن آتش برمیخیزند. رادیوتلویزیون وظیفه خود نمیداند یک گزارش دهد بودجه سازمان محیط زیست و جنگلبانی استان چه قدر بوده است؟ اساسا چند فروند بالگرد آبپاش در اختیار داشتهاند؟ وسعت جنگلهای استان ٣٠ سال پیش چه قدر بوده و امروز چه قدر است؟ و هیچ یک از مسائل دیگر از این دست.
تنها رسالت تلویزیون، ایجاد این تصور است که تنها اشکال موجود، سستی و بیتوجهی مسئولان دولتی است. در غیر این صورت مشکل و مسئله دیگری در سایر نهادها و دستگاهها در قبال این مسئله وجود ندارد. هم بودجه محیط زیست و جنگلبانی کافی است، هم همه گونه ابزار و امکانات اطفای حریق در اختیار سازمان جنگلهاست هم احیای جنگلها اهمیت بالایی در کشور دارد و هم آن میزان که به حفظ و حراست محیط زیست در کشور توجه میشود، به کمتر مسئله دیگری تا این اندازه توجه شده است!
به بیان سادهتر، صداوسیما هم دلیلی برای نگرانی در قبال سوختن جنگلها ندارد. آثار بلندمدت ازمیانرفتن این منابع عظیم گیاهی، ٢٠ تا ٣٠ سال دیگر ظاهر میشود و تا آن موقع هم معلوم نیست در روی چه پاشنهای خواهد چرخید؛ شاید دوباره دولت نزدیک به سلیقه سیاسی مسئولان تلویزیون بر سر کار آمد و مانند دوران احمدینژاد، همه چیز گل و بلبل شد!